اخبار خارجی

راه آهن خواف هرات؛ برطرف کننده ضعف تاریخی ریلی افغانها

دکتر نوروزی می گوید: توسعه ترانزیت، قرار گرفتن افغانستان در محور ترانزیتهای منطقه ای و بهره مندی از معادن، در جهت تولید ثروت، به ثبات و امنیتی پایدار نیاز دارد که با تشکیل دولت فراگیر محقق می شود.

به گزارش تین نیوز به نقل از بازار، روابط طالبان با ایران از دهه ۱۹۹۰، زمانی که این روابط مملو از اتحاد در قبال مخالفان یکدیگر بود، به طور قابل توجهی تکامل یافته است. حتی علی رغم برخی از تفاوت های فرقه ای و قومی، تهران حداقل یک دهه را صرف تقویت روابط و اعتمادسازی با ایجاد شبکه ای از ارتباطات در سراسر حکومت طالبان کرده و تمایل خود را برای کمک و بازسازی این کشور نشان داده است. با این حال، ایران همچنان نگران درگیری و چشم انداز سیاسی این کشور نیز هست ضمن اینکه تحولات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در افغانستان، نیز می تواند منافع جمهوری اسلامی را تهدید کند.

با این حال و با وجود برخی از اختلافات، ایران، حضور دیپلماتیک خود را در کابل مبتنی بر اشتراکات فراوان تاریخی، زبانی و دینی حفظ کرده است. بر همین اساس، روابط ایران و طالبان را می توان به عنوان مجموعه ای از اقدامات متوازن توصیف کرد؛ در حالی که هر دو برای حفظ ثبات و امنیت در مرزها و اجتناب از پیچیدگی های بیشتر و چالش های ژئواستراتژیک، به یکدیگر نیاز دارند. از این رو می توان یک رابطه متعادل در حال تحول را مشاهده کرد که هم ایران و هم طالبان از ابزارهایی برای اعمال فشار بر دشمنان مشترک خود برخوردار هستند.

در همین راستا،  گفتگویی با دکتر «مجتبی نوروزی» کارشناس مسائل افغانستان و معاون سابق رایزنی فرهنگی ایران در کابل در خصوص روابط ایران و طالبان انجام داده شده است که در ادامه می خوانیم.

* راه اندازی خط آهن خواف_هرات به لحاظ منطقه ای و بین المللی تا چه اندازه موجب تسهیل مسیرهای ترانزیتی و حمل و نقلی به خصوص برای ایران و افغانستان خواهد شد؟

به هر حال راه آهن مهمترین و پایدارترین عنصر در تکمیل مسیرها و حلقه های ترانزیتی محسوب می شود. افغانستان با وجود جایگاه جغرافیایی مهمی که در ترانزیت داشته، همواره از داشتن نعمت راه آهن سراسری و گسترده محروم بوده است.

بر همین اساس، به نظر می رسد که راه اندازی راه آهن خواف هرات و امتداد احتمالی آن به سمت شمال،جنوب و مرکز افغانستان می تواند این ضعف تاریخی را در این کشور برطرف نماید و کریدور شرق به غرب را از مسیر ایران و افغانستان تکمیل کند. بر همین اساس، امیدوارم که موانع سیاسی چه در سطح داخلی اعم از خواست و اراده حاکمان و مشکلات امنیتی و اقتصادی و چه نفوذهای فرامنطقه ای بین المللی، مانع این اقدام ارزشمند نشود.

* منابع معدنی می تواند افغانستان را به یکی از مهمترین قطب های معدن در جهان تبدیل کند؛ در حالی که این موضوع خود عامل مهمی در رشد اقتصادی منطقه است. جمهوری اسلامی تا چه اندازه میتواند از این ظرفیت افغانها بهره مند شود؟

با توجه به آنچه پیشتر اشاره شد، این مسئله نیازمند یک اراده سیاسی در داخل افغانستان برای عبور از ملاحظات سیاسی زاید و فشارهای فرامنطقه ای بر حاکمان افغانستان به منظور اجازه حضور تمام کشورهای منطقه به صورت برابر در این فرصت برای سرمایه گذاری در معادن افغانستان و پس از آن زمینه ها و بسترهای امنیتی لازم برای چنین پدیده ای است.

در این حالت، جمهوری اسلامی باید با توجه به تجربه بالایی که در امر بهره برداری از معادن مانند معادن فلزی دارد، به عنوان یک عامل کمک کننده به افغانستان در بهره برداری دقیقتر و کاملتر از این معادن عمل کند. همچنین این موضوع می تواند به عنوان حلقه ای که می تواند اقتصاد دو کشور را مکمل یکدیگر قرار دهد در حالی که اقتصاد مکمل به ایجاد ثبات و امنیت پایدار منطقه بسیار اهمیت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *